حبل المتین ارایه ی بهترین اطلاعات مذهبی دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:آیت الله موسوی اردبیلی(حفظه الله),وضعيت اقتصادى , مذهبى و سياسى خانواده,اشتغالات و حوادث مدت اقامت در قم , الرسائل الفقهية (مشتمل بر بحثهاى: ربا, تلقيح مصنوعى, ذبيحه اهل كتاب,,,,), مخطوط , :: :: نويسنده : یاسین غفاری
![]() ولادت حضرت آيت ا... العظمى موسوى اردبيلى ، سحرگاه سيزدهم رجب 1344 ه ق، مقارن با سالروز ميلاد اميرالمؤمنينعليه السلام و برابر با 8 بهمن 1304 ه ش در شهر اردبيل ، در خانوادهاى روحانى وتهىدست متولد شدند . پدر ايشان روحانى بزرگوار مرحوم سيد عبدالرحيم و مادرشان، زنى پارسا مرحومه سيده خديجه بود كه پيش از آن صاحب هشت فرزند دختر شده بودند . ايشان كه آخرين و تنها فرزند ذكور خانواده بودند ، در سال 1346 ه ق ، در دو سالگى مادر خود را در اثر بيمارى حصبه از دست داده و تحت مراقبت خواهرانشان قرار گرفتند . يكى از خاطرات ايشان از دوران كودكى ، مربوط به خوابى است كه در آن سنين ديده بودند . خود ايشان در اين باره مىفرمايند: «در كودكى بسيار مشتاق زيارت امام زمانعليه السلام بودم و از اين رو ، تمامى اعمالى را كه در كتابها جهت ملاقات ولى عصرعليه السلام ذكر شده بود ، انجام مىدادم و سعى مىكردم كه حتى مستحبات را نيز ترك نكنم ؛ تا اينكه شبى آن حضرت را در خواب ديدم و مانند كودكى كه خود را به پدرش مىچسباند ، دامن ايشان را گرفتم و خود را به پاهاى مبارك آن حضرت انداختم و از آن بزرگوار خواستم چيزى به من عطا فرمايند . آن حضرت نيز انگشترى فيروزهاى را از انگشت مباركشان خارج فرموده و در انگشت من كردند . وقتى اين خواب را براى پدرم تعريف كردم ، به من گفتند كه از اين پس براى تو هيچ نگرانى ندارم چون زير سايه الطاف امام زمانعليه السلام خواهى بود» . پدر معظم له كه يك روحانى متعصب و به شدت مذهبى و مقيد بود ، مىخواست افراد خانواده را معتقد، عارف و عامل به مذهب تربيت نمايد و در اين خصوص بسيار اصرار مىورزيد . آن روزگار مقارن با ايام سلطنت رضاپهلوى در ايران بود و او به پيروى از اربابان انگليسىاش ، هر روز سياست جديدى را با زور و تهديد اعمال مىنمود . روزى تحت عنوان اتحاد شكل ، لباس و كلاه مردم را تغيير مىداد و روز ديگر با اعلام كشف حجاب غائلهاى را بر پا مىنمود . زمانى مراسم عزادارى و روضهخوانى و مجالس وعظ و خطابه را منع مىكرد و زمانى ديگر با ممنوع كردن استفاده از لباس روحانيت ، علماء و روحانيون را تحت فشار قرار مىداد . در مقابل اين اعمال ، بعضى از روحانيون خانه نشين شده سياست صبر و انتظار را در پيش گرفتند و جمعى با تغيير وضع و لباس ، از سلك روحانيت خارج شده شغل ديگرى اختيار كردند . گروهى ديگر كه چندان اندك نيز نبودند ، تسليم نشده مقاومت كردند و با تحمل فشار و سختىهاى فراوان ، گاه مخفى و گاه علنى به مبارزه برخاستند . مرحوم ميرعبدالرحيم از زمره اين افراد بود . وى همه مظاهر سلطنت پهلوى را نادرست ، خلاف شرع و حرام مىدانست . اين طرز فكر ، همراه با وضعيت سياسى و اجتماعى آن روز ايران ، باعث شده بود كه او تحت فشار مضاعف قرار بگيرد ، بطورى كه گاهى مجبور مىشد به مدت چندين ماه در منزل بماند و تنها براى رفع حوائج ضرورى به ناچار با استفاده از تاريكى شب با دلهره و اضطراب از خانه خارج شده و به سرعت به منزل بازگردد . اوضاع آن ايام چنان دهشت زا و خفقان آور بود كه به غير از معدودى از آشنايان و دوستان ، كسى جرأت نمىكرد به خانه ايشان رفت و آمد نمايد . نتيجه قهرى اين پيشآمدها ، فقر وتهىدستى روزافزون خانواده بود ، به طورى كه بسيارى از روزها و شبها را همه افراد خانواده گرسنه و بىغذا مىگذراندند . در شهريور 1320 ، با هجوم متفقين به ايران و ورود روسها به آذربايجان و فرار رضاپهلوى از ايران ، هر چند كه اوضاع اجتماعى ايران آشفته شد ، اما مردم از فشار حكومت رهايى يافتند و محدوديتهايى كه در مورد روحانيون اعمال مىشد ، كاهش يافت و در نتيجه تسهيلاتى براى رفت و آمد آزادانه براى اين خانواده فراهم گرديد .
شروع تحصيل و آغاز طلبگى
حضرت آيت ا... العظمى موسوى اردبيلى تحصيلات خود را در اوان كودكى و در سن شش سالگى با ورود به مكتب خانه آغاز كردند و قرآن كريم را فرا گرفته آنگاه كتابهايى چون رساله عمليه ، گلستان ، تنبيه الغافلين ، نصاب الصبيان ، گلزار بهار ، ابواب الجنان ، مجالس المتقين ، تاريخ معجم ، درّه نادرى ، تاريخ وصاف ، حساب فارسى و برخى كتب ديگر را نزد معلمان خود آموختند . در سال 1318 ه ش فراگيرى دروس عربى را آغاز كرده و در سال 1319 ه ش به قصد ادامه تحصيل در دروس حوزوى ، وارد مدرسه علميه ملاابراهيم در شهرستان اردبيل شدند . در آن زمان در اردبيل سه مدرسه علوم دينى به نامهاى مدرسه ميرزا علىاكبر ، مدرسه صالحيه ، و مدرسه ملاابراهيم وجود داشت كه اولى تبديل به دبستان و دومى محل استقرار مهاجرين ايرانى قفقاز شده بود و تنها مدرسه ملاابراهيم جهت تحصيل طلبهها باقى مانده بود . در آن ايام رغبتى براى خواندن دروس حوزوى وجود نداشت به نحوى كه اين مدرسه تنها داراى چهار طلبه بود . در چنين شرائط سختى ، ايشان طلبگى را آغاز نموده و دروس جامع المقدمات ، سيوطى ، جامى ، مطول ، حاشيه ملاعبدا... ، شمسيه ، معالم و شرايع را تا سال 1322 ه ش درهمان مدرسه به اتمام رساندند . پس از ورود متفقين به ايران ، مردم از آزار واذيت دولت رهايى يافتند و در پى آن رغبت جوانان به دروس حوزوى افزايش يافت . لذا تعدادى طلبه جوان جهت تحصيل در دروس حوزوى وارد مدرسه ملاابراهيم شدند . ورود اين طلاب جوان و نشاط و جديت آنان باعث گرديد معظم له تدريس دروس مقدماتى علوم حوزوى يعنى صرف، نحو و منطق را آغاز نمايند. افزون بر آن در همان زمان به منظور جبران خلأ فرهنگى ناشى از بيست سال ديكتاتورى رضاخانى ، اقدام به برپايى مجالس وعظ و خطابه و سخنرانى در شهرستان اردبيل و مناطق اطراف آن نيز نمودند .
هجرت به قم
حضرت آيت ا... العظمى موسوى اردبيلى در رمضانالمبارك 1322 ه ش تصميم گرفتند به شهر مقدس قم مهاجرت نموده تحصيلات عاليه را در آن شهر مقدس ادامه دهند و در آخر همان ماه از اردبيل خارج و در نهم شوال وارد شهر مقدس قم شدند و در يكى از حجرات فيضيه رحل اقامت افكندند . مدت اقامت ايشان در شهر مقدس قم ، سه سال و اندى به طول انجاميد كه در اين مدت لمعتين ، رسائل ، مكاسب ، كفايتين ، مباحثى از درس خارج اصول و بحثهايى از تفسير قرآن و فلسفه را فراگرفته همزمان به تدريس معالم ، لمعتين و قوانين مشغول شدند . معظم له در اين مدت از محضر اساتيد بزرگوارى استفاده برده و كسب دانش نمودند؛ از جمله مقدارى از مكاسب و جلد اول كفايه را نزد آيت ا... العظمى سيد محمّد رضا گلپايگانى ، بيع مكاسب و جلد دوم كفايه و شرح هدايه ميبدى را نزد آيت ا... العظمى حاج سيد احمد خونسارى ، رسائل را نزد آيت ا... حاج شيخ مرتضى حائرى و آيت ا... سلطانى ، منظومه را نزد آيت ا... حاج ميرزا مهدى مازندرانى و اسفار را نزد آيت ا... سيد محمد حسين طباطبائىقدس سرهم ، به تحصيل پرداختند. افزون بر اين، معظم له هيچگاه از ترويج معارف دين غفلت نكرده در ايام تبليغ در مناطق مختلف ايران مجالس وعظ و خطابه تشكيل داده با سخنرانىهاى مذهبى خويش، شور و نشاط معنوى به جامعه تزريق مىكردند. در آن تاريخ زعامت حوزه علميه قم بر عهده آيات عظام مرحومين حجت كوهكمرهاى ، سيد محمد تقى خونسارى و صدرالدين اصفهانى بود و امور مربوط به روحانيت شهر نيز توسط آيت ا... فيض ، آيت ا... كبير و آيت ا... روحانىقدس سرهم اداره مىشد . بزرگانى چون آيات عظام امام خمينى ، سيد محمد رضا گلپايگانى ، حاج شيخ محمد على عراقى (اراكى) و سيد محمد دامادقدس سرهم جزء شخصيتهاى روحانى طبقه دوم حوزه محسوب مىشدند و سطوح عالى دروس حوزوى را تدريس مىنمودند . در همان ايام ، برخى از فضلاء حوزه علميه قم تصميم گرفتند كه براى اعتلاء حوزه علميه ، مرحوم آيت ا... العظمى بروجردىرحمه الله را به قم دعوت كنند . با فعاليت پىگير اين علماء ، ايشان به قم آمده با شروع تدريس، حوزه علميه را با نشاطتر، پر بارتر و پر جنب و جوشتر ساختند . در آن سالها به واسطه هجوم نيروهاى بيگانه به ايران ، وضعيت سياسى كشور و به تبع آن قم ، آشفته بود . از طرف ديگر ، به دليل حضور نيروهاى روسى در آذربايجان كه منجر به قطع كمكهاى ارسالى از طرف خانوادههاى آذرى شده بود ، طلاب آذرى در مضيقه شديد مالى قرار گرفته بودند . مقارن اين ايام ، حضرت آيت ا... العظمى سيد ابوالحسن اصفهانىرحمه الله در نجف اشرف رحلت فرمودند كه فوت ايشان انعكاس عظيمى در جهان تشيع خصوصا در ايران داشت . حكومت وقت ايران با اهميت دادن به رحلت ايشان ، قصد داشت از يك طرف تودهايها و مخالفين خود را تضعيف نمايد و از طرف ديگر حتى الامكان مقدمات انتقال حوزه علميه از نجف به قم را فراهم نمايد تا شايد بتواند با استفاده از وجهه روحانيت ، ثبات سياسى كشور را تضمين نمايد . در راستاى همين اهداف ، محمدرضا پهلوى تلگراف تسليت رحلت مرحوم آيت ا... العظمى اصفهانىرحمه الله را خطاب به آيت ا... العظمى بروجردىرحمه الله ارسال كرد كه اين عمل نشان از قدرت روز افزون حوزه علميه در آن روزگار داشت ؛ هر چند بعدها رژيم پهلوى متوجه خطرات ناشى از چنين اشتباهاتى شد و تمامى توان خودرا به كار گرفت ولى هرگز نتوانست مانع محبوبيت و اقتدار روز افزون روحانيت و حوزههاى علميه شود . با توجه به شخصيت بارز علمى مرحوم آيت ا... العظمى بروجردىرحمه الله از يك سو و سياست بىطرفى حكومت وقت از سوى ديگر، تلاش و كوشش فضلاء حوزه براى تثبيت و تعميق حوزه علميه قم موثر افتاد و علماء و روحانيون از هر طرف به قم رو آوردند و جنب و جوش فراوانى در حوزه آغاز شد . در همان ايام حوزه نجف آرامش سابق خود را حفظ كرده محيط علمى آرامى به شمار مىرفت . حضرت آيت ا... العظمى موسوى اردبيلى كه آن روزها سخت تشنه تحصيل بودند و محيطى آرام و مناسب را براى تحصيل و تدريس جستجو مىكردند ، نجف را براى اين منظور مناسبتر تشخيص داده عزم سفر به آن ديار نمودند . مهاجرت به نجف اشرف
حضرت آيت ا... العظمى موسوى اردبيلى به اتفاق سه نفر از فضلاى حوزه علميه قم تصميم گرفتند به نجفاشرف مهاجرت نمايند . با انصراف دو نفر از همراهان ، ايشان با نفر سوم يعنى مرحوم شيخ ابوالفضل حلالزاده اردبيلى در 16 آبان 1324 ه ش برابر با اول ذىالحجه 1364 ه ق، از قم حركت كردند . به دليل اينكه در آن زمان امكان مسافرت قانونى به عراق وجود نداشت و يا بسيار مشكل بود ، به ناچار به شكل مخفيانه توسط يك بَلَم از طريق خرمشهر واروندرود وارد شهر بصره در عراق شده با تحمل مشقات و سختيهاى فراوان كه شرح آن بسيار طولانى و در عين حال شنيدنى است ، از شهرهاى بصره ، عباسيه و ديوانيه عبور كرده با عنايت و لطف الهى كه مشكلات را بر آنها هموار مىكرد ، موفق شدند عصر روز هفتم ذىالحجه همان سال وارد مدرسه سيد در نجفاشرف شوند . ورود آنها به نجف اشرف مقارن با شب عرفه بود ، لذا دو همسفر پس از انجام مقدمات مستحبّه ، طبق سنت ديرين در حوزه علميه نجف اشرف ، همان شب عازم كربلا شده و دو روز بعد به نجفاشرف مراجعت و فراگيرى دروس حوزوى را آغاز نمودند . معظم له دوران اقامت خويش در نجفاشرف را بهترين ايام تحصيل خود مىدانند كه محيطى امن و آرام براى طلاب حاصل شده بود و محصلين غير از تحصيل و تدريس و تحقيق ، فعاليت ديگرى نداشتند . ايشان نيز با شور و شوق زائد الوصفى ، در دروس اساتيد بزرگ حوزه در آن روزگار حاضر شده ضمن خوشه چينى از خرمن آن بزرگان ، با علاقه مفرطى به تحقيق و تفحص پيرامون مسائل علمى مطرح در دروس حوزوى پرداخته و قسمتى از دروس آن اساتيد را نيز به رشته تحرير درآوردند .
فعاليت علمى در نجف
حضرت آيت ا... العظمى موسوى اردبيلى در مدت اقامت در نجف اشرف ، در اصول فقه مباحث قطع و ظن ، برائت و اشتغال و پارهاى از مباحث الفاظ و در فقه ، اعداد صلاة و اوقات ، قبله و لباس مصلى و مكان مصلى و خلل صلوة و شروط تا آخر مكاسب را نزد مرحوم آيت ا... العظمى خوئى ، بحث طهارة را تا آخر وضو نزد مرحوم آيت ا... العظمى حكيم ، مبحث اجتهاد و تقليد را نزد مرحوم آيت ا... العظمى سيد عبدالهادى شيرازى ، اول كتاب بيع را نزد مرحوم آيت ا... العظمى ميلانى ، بيع صبى را نزد مرحوم آيت ا... العظمى شيخ محمد كاظم شيرازى ، مقدارى از عروة را نزد مرحوم آيت ا... العظمى شيخ محمد كاظم آلياسين و در فلسفه از اول طبيعيات تا آخر منظومه را نزد مرحوم صدراى بادكوبى تحصيل نموده همزمان دروس آيات عظام خوئى ، ميلانى و حكيم را نيز تقرير نمودند. مدت اقامت معظمله در نجف اشرف هر چند نستبا كوتاه بود و تنها قريب دو سال و اندى به طول انجاميد ، اما همين مدت كوتاه به دليل اينكه اساتيد آن روزگار حوزه نجف از اعاظم فقه و اصول قرون اخير شيعه بودهاند ، از نظر علمى براى ايشان بسيار پرثمر و ارزشمند بوده و دقتها و موشكافيهاى آن بزرگان در حوزههاى فقه ، اصول و فلسفه ، تاثيرات شگرفى در شخصيت علمى معظم له گذاشت . مناسب است سخنى را از آيت ا... العظمى خوئىرحمه الله در مورد حضور ايشان در نجفاشرف نقل كنيم. ايشان از حضور كوتاه مدت سه طلبه كه از قم به نجفاشرف رفته و پس از مدت كوتاهى بازگشته بودند ابراز تأسف نموده و فرمودند: «اى كاش اينها در نجف مانده و به قم باز نمىگشتند». يكى از اين سه تن، حضرت آيت ا... العظمى موسوى اردبيلى بود. بازگشت به ايران
در آن تاريخ از نظر سياسى جو عراق به تدريج ناآرام و متشنج مىشد . مردم بر ضد هيئت حاكمه كه دست نشانده انگلستان بود ، شورش نموده خواهان سقوط آن بودند . شورش و آشوب اوج گرفت و در بغداد ، نجف و بعضى شهرهاى ديگر به خونريزى انجاميد . در نتيجه دولت صالح جابر سقوط كرد و مرحوم سيد محمد صدر تشكيل دولت داد . پس از چند صباحى دولت مرحوم صدر نيز سقوط كرد ونورى سعيد كه يكى ديگر از مهرههاى اجانب بود نخست وزير شد . در اين احوال نامهاى كه حاكى از بيمارى شديد پدر معظم له بود ، به دست ايشان رسيد و ايشان را پريشان حال ساخت . اوضاع نابسامان عراق و نگرانى ناشى از بيمارى پدر موجب گرديد معظم له ، عليرغم ميل باطنى ناچار به ترك عراق و عزيمت به ايران شوند . حضرت آيت ا... العظمى موسوى اردبيلى پس از باگشت از عراق ، در سال 1327 ه ش وارد قم شده در مدرسه فيضيه اقامت گزيدند . ايشان هنگام مراجعت از عراق مصمم بودند در اسرع وقت به نجف بازگردند و با همين انگيزه ، از به همراه آوردن وسايل و اثاثيه موجودشان در نجفاشرف ، خوددارى كرده بودند . ولى تقدير بر خلاف اين بود و ديگر امكان مسافرت مجدد جهت تحصيل در عراق براى ايشان فراهم نشد . هنگامى كه به قم رسيدند ، با دريافت خبر سلامتى پدر ، براى اطلاع از وضع حوزه و كيفيت و كميت دروس ، چند ماهى در قم ماندند و در همين مدت در جلسات درس خارج فقه مرحوم آيت ا... العظمى بروجردى ، فقه و اصول مرحوم آيت ا... داماد و فلسفه مرحوم علامه طباطبايى (منظومه) حاضر شدند ، تا اينكه در ماه رجب به اردبيل رفته با پدر بزرگوارشان ديدار كردند . پدر ايشان مايل بود بقيه عمر خود را در نجف يا قم اقامت نمايد و چون رفتن به نجف با خانواده ممكن نبود ، به اتفاق به قم رفته منزل كوچك و محقرى تهيه كردند و در آنجا مشغول تدريس و تحصيل شدند . ادامه اقامت در قم براى پدر معظم له به دليل شرائط سخت زندگى مقدور نشد ؛ لذا به اردبيل بازگشته و در سال 1330 ه ش به رحمت خدا پيوست .
اشتغالات و حوادث مدت اقامت در قم
مراجعت به اردبيل
كثرت فعاليتهاى علمى، تبليغى، فرهنگى و سياسى باعث گرديد كه در ماه رمضان سال 1338 ه' ش، ضعف و بيمارى بر ايشان غلبه يابد كه پس از مراجعات مكرر به پزشكان، تغير محل سكونت و كاستن از فشار كار به معظم له توصيه گرديد و در پى آن ناگزير در سال 1339ه' ش به منظور گذراندن ايام تعطيلات تابستانى قم را به قصد اردبيل ترك فرمودند. پس از ورود به اردبيل، در تابستان همان سال در مسجد مرحوم حاج مير صالح، مجالس وعظ و تبليغ تشكيل داده و نسبت به تجديد بنا و تعمير مدرسه ملاابراهيم كه در جوار اين مسجد قرار داشت، اقدام كردند. با تمام شدن فصل تابستان، عليرغم ميل شديد باطنى معظم له جهت بازگشت به قم، اصرار علماء و مردم اردبيل باعث شد كه ايشان تا پايان همان سال به طور موقت در اردبيل بمانند، ولى نيمهكاره ماندن بسيارى از كارهايى كه توسط ايشان آغاز شده بود، باعث شد كه اين اقامت موقت به درازا انجاميده تا سال 1347 ه' ش ادامه يابد. به جهت طولانى شدن مدت اقامت ايشان در اردبيل، مناسب است شمهاى از فعاليتهاى اين دوره زمانى را بيان نماييم.
فعاليت در اردبيل
مهاجرت از اردبيل به تهران
گسترش فعاليتهاى سياسى معظم له در اردبيل، باعث شده بود كه كنترل و نظارت دستگاههاى امنيتى رژيم بسيار شديد شود تا جايى كه بر اثر هجوم مكرر مأموران ساواك به منزل ايشان، هرگونه آسايش و امنيت حتّى در منزل نيز از معظمله سلب گرديد. در نتيجه ايشان ناچار گرديدند نظر مشورتى حضرت امامرحمه الله را در مورد مهاجرت از اردبيل جويا شوند. امام نيز در پاسخ فرمودند:«ما صلاح نمىدانيم كه آقايان شهرها را ترك كنند و به تهران يا قم بروند، ولى گويا وضع شما به گونهاى است كه ناچاريد مسافرت كنيد. در عين حال خودتان بهتر مىدانيد و مىتوانيد تصميم مناسبترى بگيريد». پس از دريافت نظر امام كه اتخاذ تصميم مناسب را به شخص ايشان واگذار نموده بودند، معظم له تصميم گرفتند كه از اردبيل هجرت كنند، اما ضرورى بود كه جهت گمراه كردن مأموران ساواك و رفع مزاحمتهاى احتمالى، زمينه مناسبى براى اين كار فراهم شود.
اقامت و فعاليت در تهران
حضرت آيت ا... العظمى موسوى اردبيلى در تابستان 1347 ه' ش وارد تهران شدند و پس از چند روزى، مقدمات لازم جهت اقامه نماز جماعت توسط معظم له در مسجد اميرالمؤمنينعليه السلام واقع در خيابان نصرت فراهم شد و عليرغم مخالفت شديد دوستان و همشهريان با اقامت ايشان در تهران، پس از تهيه مسكن، خانواده ايشان نيز از اردبيل به تهران مهاجرت كردند. پس از اقامت در تهران، گذشته از اقامه نماز جماعت و ايراد سخنرانى در مسجد نصرت تدريس خارج فقه (كتاب خمس) و جلد اول اسفار را براى برخى طلاب جوان و مستعد، آغاز نمودند وعلاوه بر آن، حلقه بحث فلسفى را نيز با برخى از دوستان همفكر خويش تشكيل دادند و پس از چند صباحى با همكارى و همفكرى بعضى از دوستان ديگر مانند شهيد آيت ا... بهشتى، شهيد آيت ا... مطهرى، شهيد حجةالاسلام مفتح و برخى ديگر، تحقيق در علوم قرآن را به صورتى جدى آغاز نمودند. پژوهش عميق در علوم قرآن نيازمند مكان مناسب و نيز كتابخانهاى غنى بود. براى اين منظور محلى در جوار مسجد اميرالمؤمنينعليه السلام تهيه شد و در آنجا، كتابخانهاى اختصاصى جهت استفاده تحقيقاتى تاسيس گرديد. علاوه بر آن، جلسات تفسير قرآن پس از اقامه نماز مغرب و عشاء، به طور مرتب در مسجد اميرالمؤمنينعليه السلام توسط معظم له برگزار مىشد. با توجه به تفكرات الحادى كه در آن زمان در ايران شايع و رايج بود، ضرورت تأسيس مركزى جهت برگزارى جلسات سخنرانى، كلاسهاى تبيين و بررسى معارف دينى و مسائل عقيدتى و فرهنگى، روز به روز بيشتر احساس مىشد. به همين منظور، مسجد و كانون توحيد توسط ايشان در خيابان پرچم احداث گرديد كه كلاسهاى متعددى توسط سخنرانان و متفكران مذهبى ايران در آنجا برگزار شد. بعلاوه، در راستاى همين اهداف، مدارس راهنمايى و دبيرستان مفيد را نيز در تهران احداث فرمودند كه هنوز هم تمام اين مراكز به فعاليت خود ادامه مىدهند. همه اين مراكز تحت پوشش موسسهاى به نام موسسه خيريه مكتب اميرالمؤمنينعليه السلام قرار داشت كه شرح آن در قسمت بعد خواهد آمد. اين فعاليتها تا 1357 ه' ش ادامه داشت. در اين سال مبارزات ملت مسلمان ايران شكل حادترى به خود گرفت. حضرت آيت ا... العظمى موسوى اردبيلى كه يكى از نزديكان حضرت امام و از اركان انقلاب اسلامى محسوب مىشد، در تمامى صحنههاى سياسى در قبل از انقلاب و در دهه نخست انقلاب نقش اساسى ايفا نمودند كه بيان آنها در اين مختصر ميسور نيست و از رور ما به اجمال تنها فعاليتهاى علمى و فرهنگى ايشان در اين دوره زمانى را متذكر مىگرديم.
هجرت مجدد به قم
چهار دهم خرداد 1368 ه' ش حضرت امام خمينىرحمه الله رحلت فرمودند. پس از اين حادثه، حضرت آيت ا... العظمى موسوى اردبيلى كه در دوران حيات حضرت امامرحمه الله بارها تقاضاى كنارهگيرى از مسئوليتها و پرداختن به اشتغالات علمى را از ايشان نموده و پاسخ منفى شنيده بودند، در شهريور همان سال به قم هجرت نمودند و اشتغالات جديدى را به شرح زير آغاز كردند: نظرات شما عزیزان:
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |